منتقم

آخرین امید، ای پناه شیعیان، العجل امام عشق، بیا صاحب الزمان عج

منتقم

آخرین امید، ای پناه شیعیان، العجل امام عشق، بیا صاحب الزمان عج

درباره بلاگ
منتقم

**الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم**اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلی ذلِکَ**

آخرین نظرات

۶ مطلب در تیر ۱۳۸۸ ثبت شده است

۲۲ تیر ۸۸ ، ۱۵:۵۵

داستان ذوالقرنین

داستان ذوالقرنین

کوروش

مشخصات ذو القرنین

نام ذو القرنین در قرآن در دو مورد آمده است، و داستان او به طور فشرده در سوره کهف در ضمن 16 آیه (از آیه 83 تا 98) ذکر شده است.

درباره این که ذو القَرنین چه کسى بوده، مطالب گوناگونى گفته شده است، مانند:

1. او همان اسکندر مقدونى است که فتوحات بسیار نمود، و کشورهاى بسیار را در زیر سلطه خود آورد.[1]

2. یکى از پادشاهان یمن بود، که به عنوان تُبَّع خوانده مى‏شد، که جمع آن تبایعه است[2] طبق این نظریه سد معروف مأرب که در یمن بود از ساخته‏هاى او است.

3. سومین و جدیدترین نظریه این که ذو القرنین همان «کورش کبیر» است[3] که پانصد و سى سال قبل از میلاد مى‏زیست.

نظریه اول و دوم داراى مدرک قابل ملاحظه‏اى نیست، قرائن و دلائل، نظریه سوم را تأیید مى‏کنند.[4] بنابراین با توجه به این نظریه[5] داستان ذو القرنین را پى مى‏گیریم.

اما این که به او ذو القرنین (صاحب دو قرن) مى‏گفتند. باز مطالب گوناگون گفته شده است مانند:

1. زیرا او دو قرن زندگى وحکومت کرد.

2. زیرا به شرق و غرب عالم که به تعبیر عرب دو شاخ خورشید است رسید.

3. زیرا در دو طرف سر او برآمدگى مخصوصى بود.

4. زیرا تاج او داراى دو شاخ بود.

ذو القرنین از نظر قرآن داراى ویژگى‏هاى برجسته زیر است...

لام میم
۲۰ تیر ۸۸ ، ۱۶:۰۴

بهترین مخلوقات

بهترین مخلوقات

پنج تن آل عبا

در کتاب ادریس[1] آمده: روزى حضرت ادریس پیامبر، به یاران خود رو کرد و گفت: روزى فرزندان آدم در محضر او پیرامون بهترین مخلوقات خدا به گفتگو پرداختند، بعضى گفتند: او پدر ما آدم - علیه السلام - است، چرا که خداوند او را با دست مرحمت خود آفرید، و روح منسوب به خود را در او دمید، و به فرمان او، فرشتگان به عنوان تجلیل از مقام آدم - علیه السلام -، او را سجده کردند، و آدم را معلم فرشتگان خواند، و او را خلیفه خود در زمین قرار داد، و اطاعت او را بر مردم واجب نمود.

جمعى گفتند: نه بلکه بهترین مخلوق خدا فرشتگانند که هرگز نافرمانى از خدا نمى‏کنند...

لام میم
۱۱ تیر ۸۸ ، ۱۵:۴۲

3پند ابلیس به حضرت موسی (ع)

3پند ابلیس به حضرت موسی (ع) حضرت موسی (ع)

گویند: در عصر حضرت موسى - علیه السلام -، روزى ابلیس نزد حضرت موسى - علیه السلام - آمد و گفت: «مى‏خواهم هزار و سه پند به تو بیاموزم».

موسى - علیه السلام - او را شناخت و به او فرمود: «آن چه که تو مى‏دانى، بیشتر از آن را من مى‏دانم، نیازى به پندهاى تو ندارم».

جبرئیل - علیه السلام - بر موسى - علیه السلام - نازل شد و عرض کرد: «اى موسى! خداوند مى‏فرماید: هزار پند او فریب است، اما سه پند او را بشنو».

موسى - علیه السلام - به ابلیس فرمود: «سه پند از هزار و سه پندت را بگو!»

ابلیس گفت: «1. هر گاه تصمیم بر انجام کار نیکى گرفتى، در انجام آن شتاب کن و گرنه تو را پشیمان مى‏کنم؛ 2. اگر با زن نامحرمى خلوت کردى، از من غافل نباش که تو را به عمل منافى عفت وادار مى‏نمایم؛ 3. هرگاه خشمگین شدى، جاى خود را عوض کن، و گرنه موجب فتنه خواهم شد.

اکنون که تو را سه پند دادم (به تو حقّى پیدا کردم) در عوض، از خدا بخواه تا مرا بیامرزد.»

موسى - علیه السلام - خواسته ابلیس را به خدا عرض کرد، خداوند فرمود: «شرط آمرزش شیطان آن است که به کنار قبر آدم - علیه السلام - برود و خاک قبر او را سجده کند.»

حضرت موسى - علیه السلام - فرمان خدا را به ابلیس ابلاغ کرد.

ابلیس که هم چنان در خودخواهى و تکبر غوطه‏ور بود، گفت: «اى موسى! من در آن هنگام که آدم - علیه السلام - زنده بود، بر او سجده نکردم، چگونه اکنون حاضر شوم که بر خاک قبر او سجده کنم؟!».[1]

 [1] هماى سعادت، ص 206.

لام میم
۱۱ تیر ۸۸ ، ۱۵:۲۴

تکبر و سرکشى ابلیس

تکبر و سرکشی ابلیس   

تکبر شیطان

ابلیس گر چه فرشته نبود[1] ولى از عابدان ممتاز خدا با نام «حارث» در میان کرّوبیان و فرشتگان، به عبادت خدا اشتغال داشت، و به فرموده حضرت على - علیه السلام -، «او شش هزار سال خدا را عبادت نمود، که معلوم نیست از سالها دنیا است یا سالهاى آخرت، در عین حال لحظه‏اى تکبر، همه عبادت او را پوچ و نابود ساخت».[2]

همه فرشتگان فرمان حق را به طور سریع اجرا کردند، ولى ابلیس بر اثر تکبر، از سجده نمودن خوددارى ورزید، و در صف کافران قرار گرفت.[۳]                                                                        

مطابق آیه 34 بقره، ابلیس در این نافرمانى، مرتکب سه انحراف و خلاف شد:

1. خلاف عملى: چنان که تعبیر به «اَبى» (سرکشى کرد) بیانگر آن است، که موجب فسق او شد.

2. خلاف اخلاقى: چنان که تعبیر به «اِستَکْبَرَ» (تکبیر ورزید) حاکى از آن است که موجب خروج او از بهشت، و داخل شدنش به دوزخ گردید.

3. خلاف عقیدتى، که با مقایسه کبرآمیز خود، عدل الهى را انکار کرد «وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ؛ از کافران گردید».

خداوند به ابلیس خطاب کرد و فرمود: «اى ابلیس! چه چیز مانع تو شد که از سجده کردن مخلوقاتى که با قدرت خود آن را آفریدم سرباز زدى؟»...

لام میم
۰۷ تیر ۸۸ ، ۱۵:۳۷

دو مَثَل درباره زنان

خداوند در سوره تحریم دو مَثَل برای زنان می زند تا همواره پاکدامن و عفیف باشند ونیز در برابر سختی ها و مشکلات مقاومت و ایمان خود را حفظ نمایند:

الف) مَثَلی که برای کفار زده اند: دو زنی که هر دو همسر پیامبر بزرگوار،حضرت نوح (ع) و لوط (ع) بودند که آنان به همسر خود خیانت کردند. مراد از خیانت بی عفتی نبود زیرا هیچ یک از همسران پیامبران هرگز آلوده به عمل منافی عفت نشده اند...
لام میم
۰۷ تیر ۸۸ ، ۱۴:۴۱

دعا

خداوندا ! به درگاهت شکوه و گله دارم از نفسم که به بدی کشانده مرا…

 وقتی مولایم، امام زمان (عج) هر دوشنبه و پنجشنبه اعمالم را بررسی می کند، چشمهای امیدوارش خیس می شوند…

 معبودا ! از این نفس که دل امام زمان را می شکند، به تنگ آمده ام…

مهربانا ! تو از روح خود در من دمیدی و مرا جانشین خود در زمین قرار دادی اما من با آن روح چه کرده ام؟

عزیزا ! تو را می خوانم، تا مرا توانی دهی که بتوانم افسار نفس اماره ام را به دست گیرم و نورانیت روحم را باز یابم؛ آن روز است که می توانم به خود اجازه دهم، امام زمان (عج) را پدر خود بدانم و آنگاه چه زیبا معنا می گیرد اباصالح گفتنهایم...                                                                       دعا

لام میم