شهیـــده ناهیــــــــــــد فاتـــــحی کرجـــــو
حیرانم:
از این همه صداقت سبز، از این همه شهامت، از این همه دلیری، از گلهای سرخ که در زلال رودهای خاطرات تو پرپر گشته اند. آری تو را می گویم سمیه کردستان، ناهید فاتحی کرجو
از تو که بال پروازت سینه آسمان را شکافته
از عشق، که قصه وصل تو به سوی معشوق گشته و از گلهای عطرافشان شبنم، که در باغ سجاده ات شکفته حیرانم.
حیرانم از نسیم که چگونه آیه دلاوریت را بر قامت سرو نوشته.
از نسترن ها که بر پرچین مزارت به دنبال ردپای باران اند.
چه عاشقانه به پیشواز بهار رفتی و من حیرانم از نام سرخ عشق که غنچه شهادت را در باغ لبانت شکوفا ساخته و در کرانه دور دست، یادت را به آبی آسمان پیوند زده.
من به تو می اندیشم، ای سپیدار بلند استقامت و ای نام تو یادآور طلوع آزادی،
زلال عطر تو در عمق وجودم جاری است و طنین فریاد الله اکبرت در گوش زمان همیشه باقی است.
آن روز را به یاد می آوریم که مشتاقانه به استقبال طلوع رفتی و از شوق پرگشودی و تا معبد خورشید پرواز کردی. به من بگو در کدامین قاموس عشق مفهوم شوق تو را بیابم و در کدامین دشت ردپای تو را پیدا کنم.
تو ناهید بودی که همچون ستاره ای در آسمان شهادت درخشیدی و پیکر مجروح و آغشته به خون تو اگر چه صدایی برای فریاد زدن و جانی برای فدا کردن در راه انقلاب نداشت اما کتابی مصور از دد منشی ضد انقلاب بود که همواره حلقومی برای هزاران فریاد مظلومیت و ایستادگی است.
آری تو زینب گونه با خدا معامله کردی و سرافراز شدی و در بزم حضور، از دست ساقی ملکوت، جام شهادت نوشیدی و بر سر سفره عاشورا میهمان شدی.
از فرات عشق و از زمزم ایمان سیراب شدی و نقد جان در کف اخلاص گرفتی و با تکبیر ایمان به نماز عشق ایستادی و با قنوت غربت به سلام شهادت متصل شدی.
من به تو می اندیشم به تو که با شوق پیوستن به دریا از کویر بیهودگی رخت بر بستی و چون غنچه شکفتی و راز محبت و مهربانی را گفتی و شقایق وار پرپر شدی.
پیشانی ات خاک را تبرک می بخشید و معنای وسعت را حقیر می کرد چشمانت دریچه ای بود سمت عاشقانه ترین واژه ها، دهانت امتزاج دعا بود و خدا و طرح لبخندت دلچسب ترین روزها را به یاد می آورد. افسوس ای شهید امروز تو نیستی و عکس تو در قاب لبخند می زند.
امروز قاصدکها میراث دار سبز خاطرات تواند وذهن آسمان پر از خاطره پرواز سرخ توست و نام تو تا قیامت باقی است.
شهیدان را به نوری ناب شوئیم
درون چشمه مهتاب شوئیم
شهیدان همچو آب چشمه پاک اند
شگفتا آب را با آب شوئیم